غلامحسین حسنتاش، تحلیلگر ارشد انرژی:
به زودی هیدروکربنی برای صادرات نخواهیم داشت/ ناترازی گاز، به ناترازی در کل انرژی تبدیل میشود
به گزارش انرژی پرس، مدتهاست که درباره وضعیت ناترازی انرژی در ایران میگویند و اینکه ممکن است ایران بعد از مدتی به کشور واردکننده حوزه انرژی تبدیل شود؛ نظر شما چیست؟
ما در حال حاضر در گاز و در برق و بنزین ناترازی داریم. در گاز حتی در تابستان هم ناترازی هست و نتیجه این شده است که مجبوریم در نیروگاهها چه در تابستان و چه در زمستان سوخت مایع مصرف کنیم. اما بر مبنای برآوردهای من این ناترازی بهزودی به ناترازی در کل انرژی تبدیل خواهد شد و رسیدن به زمان آن نیز خیلی پیچیده نیست.
توجه کنید که در حال حاضر بیش از ۹۷ درصد انرژی اولیه ما از هیدروکربنها یعنی نفت و گاز طبیعی و میعانات گازی تأمین میشود که قابلجایگزینی با یکدیگر هم هستند مثلاً همینکه وقتی گاز کم داریم عملاً نفت خام را جایگزین میکنیم و فرآوردههای آن را در نیروگاهها یا در صنایع مصرف میکنیم یا اگر به دلیل کمبود گاز مجبور به قطع گاز ایستگاههای سی ان جی میشوند طبعاً مصرف بنزین بالا خواهد رفت. بر اساس برآوردهای من در یک نگاه کلان اگر همه هیدروکربنها را ازنظر ارزش حرارتی یکسانسازی کنیم در حال حاضر حدود ۹.۳ میلیون بشکه در روز (معادل نفت خام) ظرفیت تولید نفت خام و گاز طبیعی و میعانات گازی داریم که از این مقدار حدود ۶.۷ میلیون بشکه (معادل نفت خام) بهصورت گاز و فرآوردههای نفتی و میعانات مصرف میکنیم. در حال حاضر حدود ۲.۶ میلیون بشکه (معادل نفت خام) پتانسیل صادراتی داریم که شامل صادرات گاز به ترکیه و عراق و صادرات نفت خام و میعانات میشود که البته بخشی از این ظرفیت هم به دلیل تحریمها استفاده نمیشود. حال توجه بفرمایید که ما ازیکطرف افت سالانه تولید داریم یعنی چه در گاز و چه در نفت خام و چه در میعانات تولید ما روند نزولی دارد و از آن طرف مصرف داخلی ما سالانه در حال افزایش است، متوسط رشد مصرف در مورد گاز طبیعی که هماکنون بیش از ۷۰ درصد نیاز داخلی را تأمین میکند در ده سال گذشته حداقل بین ۵ تا ۶ درصد بوده است و در مورد فرآوردهها هم رشد تقاضا داریم. حالا فرض کنید ما سالانهتنها ۱ درصد افت تولید در کل هیدروکربنها داشته باشیم و از آن طرف سالانه بهطور متوسط تنها ۳ درصد افزایش در تقاضای هیدروکربنها داشته باشیم که هردو بسیار بسیار خوشبینانه است، و مجبور شویم که برای تأمین انرژی داخلی چنانکه اشاره کردم حاملهای هیدورکربنی را جایگزین یکدیگر کنیم با تداوم روند موجود حداکثر در سال ۱۴۱۰ هیچ هیدروکربنی برای صادر کردن نخواهیم داشت و یا اگر بخواهیم صادرات داشته باشیم باید پتروشیمیها و صنایع و تولید را متوقف کنیم و با افت شدیدتر نرخ رشد اقتصادی مواجه شویم که نتیجه آن تشدید وابستگی اقتصاد به نفت خواهد بود.
*البته برخی کارشناسان در فضای رسانهای مطرح کردهاند که ناترازی انرژی در ایران یک امر موهومی است و صرفاً با هدف افزایش قیمتها مطرح میشود. میخواستم نظر شما را درباره چشمانداز تراز انرژی ایران در حاملهای مختلف مثل گاز، برق، بنزین، گازوئیل و غیره بدانم.
همانطور که در پاسخ سؤال قبلی عرض کردم به نظر من ناترازی که آلان در بعضی حاملهای انرژی و خصوصاً در مورد گاز طبیعی (بهعنوان اصلترین تأمینکننده انرژی کشور) وجود دارد ظرف ۶ تا ۸ سال آینده تبدیل به ناترازی در کل انرژی خواهد شد و این اصلاً توهم نیست. بله کسانی هستند که به نظر من هنوز عمق فاجعه را درک نکردهاند و چشمانداز روشنی از آینده انرژی ندارند و طرح این مسائل برایشان بهانهای است که افزایش قیمت حاملها را توصیه کنند ولی واقعیتها بسیار نگرانکننده است.
*ریشه ناترازی انرژی چیست؟ برخی به مسئله مصرف انرژی اشاره میکنند، چقدر «مصرف» به ناترازی انرژی دامن میزند و یا سهم آن در کنار سایر عوامل چیست؟ سهم مصرف داخلی در این ناترازیها چقدر است؟
ممکن است بعضیها بخواهند سادهسازی کنند و مشکل را به یک عامل مثل قیمت یا مصرف تقلیل دهند ولی واقعیت این است که علل و عوامل متعددی وجود دارد. در بخش تولید و توزیع انرژی اشتباهات بزرگی وجود داشته و دارد. برآوردها اغلب نادرست بوده است مثلاً شما ببینید روزی که در سال ۱۳۹۳ وزارت نفت طرح ایجاد پالایشگاههای هشتگانه سیراف به ظرفیت کل ۶۴۰ میلیون بشکه در روز برای تصفیه میعانات پارس جنوبی مطرح کرد همان زمان بنده گفتم و نوشتم که با توجه به واقعیات روند تولید پارس جنوبی و با توجه به مقادیر تعهد شده برای تأمین میعانات پالایشگاه ستاره خلیجفارس و پتروشیمیها هیچ خوراکی برای این پالایشگاهها وجود نخواهد داشت ولی توجه نشد و هزینههای بسیار زیادی انجام شد و امروز مسئله سیراف (البته بهصورت چراغ خاموش) تقریباً منتفی شده است یا مثلاً درحالیکه بیست سال پیش تصمیم گرفته شد که کارخانه آلان جی برای صادرات گاز از طریق مایع سازی ساخته شود و هزینههای بسیار سنگین و بینتیجهای در این زمینه انجام شد، حالا صحبت از این است که ترمینال واردات آلان جی ساخته شود و یا همین چند سال پیش بود که با هزینههای سنگین به همه نیروگاهها گاز بردند ولی حال حتی در تابستان گازی نیست که به نیروگاهها بدهند و نیروگاهها باید مانند قبل از سوخت مایع شامل نفت کوره و گازوئیل استفاده کنند. خوب همه این مثالها که میتوان موارد بسیار بیشتری به آن اضافه کرد نشان میدهد که تولیدکنندگان و عرضهکنندگان انرژی نهتنها برآورد درستی از آینده تولید نداشتهاند بلکه دچار توهم بودهاند. همین آلان مجتمعهای پتروشیمی در منطقه مکران و بعضی جاهای دیگر در حال ساخت است درحالیکه برای پتروشیمیهای موجود که خوراکشان گاز طبیعی یا میعانات گازی است نمیتوانند خوراک یا ماده اولیه کافی تأمین کنند.
یا شما میبینید که نیروگاههای ما که در بخش تولید و تبدیل انرژی هستند در مقایسه با نرمهای امروز دنیا بازدهی بسیار پایین و تلفات بسیار بالایی دارند. و البته در بخش مصرف هم مشکل داریم و به دلیل تحریمها و نداشتن برنامههای روشن توسعه و مشکلات مدیریتی و غیره در بخشهای مختلف صنعتی و تولیدی و تجاری و حملونقل و خانگی از فناوری روز دنیا بسیار عقب افتادهایم ولذا مصارفمان در بخشهای مختلف طبق استانداردهای روز دنیا غیربهینه است.
*آیا میتوان با سیاستهای قیمتی مسئله ناترازی را حل کرد؟
مهمترین اقدامی که برای حل مشکل ناترازی باید انجام شود. بهینهسازی است چنانکه من چند سال پیش در همایشی در اتاق بازرگانی نشان دادم ما از طریق بهینهسازی و در مسیر رساندن شاخص شدت انرژیمان به متوسط جهان (و نه حتی بهترینهای جهان) حدود ۴۰ درصد پتانسیل صرفهجوئی یا آزاد کردن انرژی داریم. من در اینجا کاری به این ندارم که قیمتهای انرژی خوب است یا بد است، کم است و یا زیاد است ولی هم مدلهای علمی و هم تجربیات نشان میدهد که خصوصاً در شرایط ایران با وجود تحریمها و با وجود تورم ساختاری مشکل بهرهوری انرژی را با قیمت نمیتوان حل کرد و این تقلیل دادن مسئله است. تجربه افزایش قیمتهای انرژی در سال ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ تشدید وضعیت رکود تورمی بود و اثری هم بر روی بهرهوری انرژی نگذاشت. در مورد تصور اینکه افزایش قیمتها سرمایهگذاری در زمینه تولید و عرضه انرژی را تقویت میکند هم باید گفت که بر تشدید بیثباتی اقتصادی و بر تشدید تورم و رکود ممکن است اثر معکوس بگذارد.
متأسفانه برنامه هفتم هم در این رابطه دچار مشکل است در مورد افزایش تولید نفت خام و گاز طبیعی در برنامه هفتم عددهایی در نظر گرفتهشده که کاملاً غیرقابل تحقق هستند درصورتیکه در مورد کاهش مصرف نهائی از طریق اجرای طرحهای بهینهسازی مصرف سوخت، معادل ۶۲۵ هزار بشکه نفت خام در روز در نظر گرفتهشده است که این عدد حدود ۹ درصد کاهش در مصرف فعلی است درصورتیکه چنانکه اشاره کردم پتانسیل ما در این زمینه بسیار بیشتر و تا حدود ۴۰ درصد است و این نشان میدهد که هنوز حتی بر روی کاغذ عنایت جدی نسبت ارتقاء به بهرهوری انرژی وجود ندارد و این در حالی است که هزینه آزاد کردن یک واحد انرژی از این طریق از هزینه تولید یک واحد انرژی جدید کمتر است ضمن اینکه به حفظ محیطزیست هم کمک میشود.
*به نظر میرسد که ما امروز در حوزه انرژی جایگاه بینالمللی خود را ازدستدادهایم و بیشتر درگیر حل مسائل داخلی هستیم. چرا ما از چرخه بینالمللی دور افتادیم؟
دور افتادن از دنیا عمدتاً به دلیل شرایط روابط خارجی کشور و خصوصاً تحریمهاست. و البته قبل از آنهم ما هیچ برنامه جامع و روشن و مدیریت منسجمی در بخش انرژی نداشتهایم.
*چرا نفت و گاز درنهایت برای ما توسعه اقتصادی و شهری و منطقه به همراه نداشت و چرا رقبایی چون عربستان امروز در موقعیت برتری نسبت به ما هستند؟
نفت و گاز و هر ثروت دیگری زمانی میتوانند موجب توسعه شوند که اولاً اعتقاد به توسعه وجود داشته باشد و به دنبال آن یک برنامه جامع توسعه وجود داشته باشد. باید کشور در مسیر توسعه قرار گیرد، بنیانهای تولیدی کشور تقویت شود، صادرات غیرنفتی گسترش یابد که دولت بهتدریج بتوان مالیات بیشتری از عوامل اقتصادی دریافت کند. تدوین یک برنامه جامع توسعه و تحقق آن بهنوبه خود مستلزم تنظیمم یک رابطه خردمندانه با جهان است. وقتی چنین برنامهای وجود ندارد و کشور در مسیر توسعه و پیشرفت نیست و بنیانهای تولید ملی و صادرات غیرنفتی دچار مشکل است، رهایی از درآمد نفتی حاصل نمیشود و این ثروت بیشتر نقش مخرب پیدا میکند که با بررسی پدیده نفرین منابع میتوان آن را توضیح داد.
*درآمدهای نفتی چقدر در مناطق نفتخیز، توسعه به همراه داشته و اگر چنین نیست، چه دلیلی دارد؟ و چقدر همین بیتوجهی به مسئله توسعه و برنامهمحوری، درنهایت به ناترازی انرژی دامن زده است؟
درآمدهای نفتی به دلایلی که ذکر شد در هیچ کجا و ازجمله در مناطق نفتخیز توسعه به همراه نداشته است. توسعه مفهومی گسترده است. در یک کشور توسعهیافته تعادلهای منطقهای هم برقرار میشود. ناترازی انرژی هم مسلماً محصول و نتیجه بیبرنامگی است چه بیبرنامگی در مورد توسعه ملی و چه بیبرنامگی در بخش انرژی. هنوز بسیاری از مدیران طراز اول ما درک و برداشت درستی از توسعه و الزامات آن ندارند و بعضاً هم با این مفهوم مشکل دارند. برنامه ریزی توسعه باید فرایندهای پایین به بالا و بالا به پایین را طی کند و بهصورت یک کل منسجم تدوین شود. باید اهداف مشخص قابل تحققی برای یک دوره مشخص برای حرکت عمومی کشور مشخص شود و همه دستگاهها امکانات خود را در جهت تحقق آن بسیج کنند و برنامههای خود را در راستای آن برنامه و حرکت کلی تنظیم کنند.
منبع: آیندهنگر
برچسب ها :انرژی ، غلامحسین حسنتاش ، گاز ، ناترازی انرژی ، ناترازی گاز
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰