کد خبر : 43401
تاریخ انتشار : شنبه 3 آبان 1404 - 17:35

بی‌پرده با چهره‌های نفتی

۳۶ روز وزارت، ۱۱ سال اسارت؛ روایت تلخ محمدجواد تندگویان، دومین وزیر نفت ایران +فیلم

۳۶ روز وزارت، ۱۱ سال اسارت؛ روایت تلخ محمدجواد تندگویان، دومین وزیر نفت ایران +فیلم
در تنها ۳۶ روز وزارت، محمدجواد تندگویان، جوان‌ترین وزیر نفت تاریخ ایران، خود را در قلب جنگ ایران و عراق یافت و درست در همان مسیر، در کمین دشمن گرفتار شد. ۱۱ سال اسارت، شکنجه و دوری از وطن نتوانست نام و یاد او را از ذهن مردم و کارکنان صنعت نفت پاک کند.

به گزارش «انرژی پرس»، می‌گویند بعضی آدم‌ها برای ماندن نمی‌آیند، برای درخشیدن می‌آیند، کوتاه، اما سوزان. محمدجواد تندگویان یکی از همان‌ها بود؛ مردی جوان با نگاهی پر از ایمان که در میانه آتش و دود جنگ، وزیر نفت شد و درست همان‌جا، در جاده آبادان، ناپدید.

تندگویان در ۲۶ خرداد ۱۳۲۹ در محله خانی‌آباد تهران به دنیا آمد. او از همان نوجوانی عاشق یادگیری بود و مسیرش را تا دانشکده نفت آبادان ادامه داد؛ جایی که ذهن دقیق مهندسی‌اش با روحیه عدالت‌خواهی و دغدغه اجتماعی‌اش پیوند خورد. در همان سال‌ها، ترکیب دانش و تعهدش زمینه‌ساز شد تا به یکی از نیروهای اثرگذار صنعت نفت ایران تبدیل شود.

 

 

وزیری جوان در خط مقدم جنگ

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، محمدجواد تندگویان به سرعت توانست جایگاه خود را در وزارت نفت پیدا کند. جوانی که هنوز سی سالش تمام نشده بود، تفکری پخته‌تر از بسیاری از مدیران باسابقه داشت و جسارتش در تصمیم‌گیری و عمل، او را از هم‌سن و سالانش متمایز می‌کرد.

وقتی در تیرماه ۱۳۵۹ به سمت سرپرست مناطق نفت‌خیز جنوب منصوب شد، کسی تصور نمی‌کرد چند ماه بعد، یعنی در سوم مهر همان سال، عنوان وزیر نفت را بر دوش بکشد. اما شرایط پیچیده انقلاب، جنگ و تحریم نیازمند مدیرانی جسور و اهل خطر بود، نه محتاط و محافظه‌کار.

در مهر ۱۳۵۹ و تنها چند روز پس از آغاز جنگ ایران و عراق، مجلس شورای اسلامی به محمدجواد تندگویان رأی اعتماد داد. او از همان روز نخست تصمیم گرفت در تهران نماند و وزارت نفت را از قلب میدان جنگ هدایت کند. به گفته خودش: «نمی‌شود از پشت میز دستور داد وقتی پالایشگاه آبادان می‌سوزد.» این تصمیم نشان‌دهنده عزم و شجاعت او بود، اما همان سفر سرنوشت‌ساز، آخرین سفر او نیز شد.

 

اسارت وزیر نفت در منطقه عملیاتی

در ۹ آبان ۱۳۵۹، تندگویان در مسیر ماهشهر به آبادان برای بازدید از مناطق عملیاتی، در کمین نیروهای عراقی گرفتار شد و به اسارت درآمد. نه کابینه باور می‌کرد و نه مردم؛ خبری که هنوز هم شبیه کابوس باقی مانده بود: وزیری که هنوز چهل روز هم از حکمش نگذشته بود، به دست دشمن افتاده است.

بیشتر بخوانید:  محمد صادق عظیمی فر مدیرعامل شرکت ملی پالایش شد

۱۱ سال بعد، پیکر مومیایی‌شده او بازگشت؛ پیکری که نشانه‌هایی از شکنجه و ضربات شدید بر آن دیده می‌شد. با این حال، او شاید نتوانست پروژه‌های بزرگ صنعتی را به پایان برساند، اما در همان چند هفته کوتاه، معنای تازه‌ای به واژه «خدمت» داد و نشان داد که روحیه تعهد و ایثار می‌تواند از هر محدودیتی فراتر رود.

محمدجواد تندگویان، شهیدی بود که میان صنعت و ایمان، پلی زد از کار به کرامت. نام او هنوز میان کارکنان صنعت نفت با احترام زمزمه می‌شود؛ مردی که در اوج جوانی، میان دود و باروت، درسی به ما داد که همچنان تازه است: می‌توان کوتاه زیست، اما ماندگار شد.

 

تندگویان؛ کوتاه زیست، اما ماندگار

شهید تندگویان نمونه‌ای از مدیری جسور بود که می‌دانست مسئولیت واقعی، نه در دفتر کار، بلکه در میدان عمل و در کنار مردمی است که از جنگ و سختی رنج می‌برند. او با ترکیب علم و ایمان، نشان داد چگونه می‌توان در مدت زمانی کوتاه، اثرگذاری عمیق و ماندگار بر جای گذاشت. نگاه او به مدیریت، ترکیبی از مهندسی دقیق، تصمیم‌گیری سریع و عدالت‌خواهی بود؛ درس‌هایی که امروز نیز برای مدیران و کارکنان صنعت نفت ایران الهام‌بخش است.

اسارت و بازگشت تلخ پیکر تندگویان، یادآور رنج‌ها و فداکاری‌هایی است که در راه حفظ و توسعه منابع انرژی ایران کشیده شده و در عین حال، نشانه‌ای روشن از اهمیت ایمان و تعهد در پیشبرد اهداف ملی به شمار می‌رود. داستان محمدجواد تندگویان، بیش از هر چیزی، روایت شجاعت، فداکاری و اثرگذاری ماندگار یک جوان ایرانی است؛ جوانی که نشان داد حتی در کوتاه‌ترین زمان، می‌توان چراغی روشن در دل تاریکی‌ها افکند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.